به تو
چه زیباست سر را به شانه هایت تکیه دادن! چه شیرین ست دستان مردانه ات را به دست گرفتن و در چشمان عاشقت محو شدن! تو را می خواهم تا تمام دوست داشتنی ها را برایم معنی کنی تا تمام خواستن ها را برایت معنا کنم! تا بدانی بی تو بودن تکرار بی انتهای چه دردیست برای منی که نمی شناختمت اگر, عشق را خوبی را و رویا را نمی شناختم. چشمهایم به راه آمدنت برهم نخواهند آمد. قلبم فرش راه آمدنت! در انتظارم! در انتظار آن لحظه که انعکاس چشمهای مشتاقم را در زلال چشم های عاشقت ببینم. دستانم درآغوش کشیدنت را جستجوگرند. در انتظارم! که حضور رویاگونه ات در شبانگاهی تاریک روشنایی روز را هدیه کند. لحظه ای که لبهای پرنیازم با لبان بخشنده ات آشتی کنند. تار به تار گیسوانم حضور انگشتان مهربان تو را جستجو گرند. و آه که این انتظار چه تلخی غریبی را با ثانیه ها آمیخته اند. ا.پ می بوسمت,می بویمت,اما... افسوس که نمی یابمت! چه دردیست تو را دیدن و ندیدن! چه سخت است تو را داشتن و نداشتن! هنوز با گرمی نفس های تو در آخرین در آغوش کشیدنم,سردی لحظه های بی تو نفس کشیدن را به رزم می طلبم. دریابم! لبانم در التهاب عطش نبودن لبانت می سوزد.روزهای تاریک بی تو بودن , انتظار ترنم صدای مهربانت به شبهای دیجور بی تو خفتن می انجامد,و چه انجامی!؟ کاش برای تمام بی تو بودن ها و بی تو ماندن ها و بی موسیقی نفسهایت طی کردن ها انجامی رسد. ا.پ
یک سکوت مبهم است
انتظار
یک جهان پر از غم است
انتظار
می زند عمیق ضربتی
سوی شیشه خیال خوش
انتظار برکشیده خنجری است
سوی قلب های پر ز آرزو
دوست دارم بشکنم
این سکوت مبهم و پر از سوال را
دوست دارم التیام بخشم
ضربت عمیق انتظار را
ا.پ
چه رویائی ست در آغوش تو آرمیدن!
در انتظار آن لحظه
ترا نداشتن و دیدن!
قالب وبلاگ : پارس اسکین |