به تو
بانوی سوزهای شبانه! سحر رسید برخیز کوک ساز از این پلک تر کنیم گفتی دلت هوای سفر دارد از زمین دست مرا بگیر از این جا سفر کنیم دست مرا بگیر به رسم کبوتران پر وا کنیم و مشق سماع سحر کنیم آن وعده شراب که دوشینه دادی ام اینک به ساز قمری و لحن قمر کنیم گلچرخ در کرانه آغوش ناز مهر مستانه سرخوشانه به رقص کمر کنیم
نوشته شده در سه شنبه 91/6/28 ساعت
10:58 عصر توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )
قالب وبلاگ : پارس اسکین |