به تو
باید امشب بروم باید امشب چمدانی که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد بردارم و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا می خواند ..... بالاخره ایستگاه من هم رسید دیگه باید پیاده شم خداحافظ دنیا خداحافظ عشقی که میپرستیدمت اما..... کاش امشب صدای گرمتو می شنیدم کاش امشب آغوش گرمتو داشتم کاش.........
نوشته شده در چهارشنبه 88/10/16 ساعت
12:59 صبح توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )
قالب وبلاگ : پارس اسکین |