به تو
ای بس بهارها که بهاری ز پس نداشت
از چهره بهاری یارم اثر نداشت
گل میدمیدوباغ پر ازبوی تازگی
امادل خزان زده ام را ثمر نداشت
دست گل و چمن باغ دست هم
من بودم و کسی ز بی کسی ام هم خبر نداشت
رویای خیس من نفسی با تو بودن است
اما چه سود!ابر خیالت ترک نداشت
(آوای آبی)
نوشته شده در چهارشنبه 89/1/4 ساعت
7:22 عصر توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )
قالب وبلاگ : پارس اسکین |