به تو
هان ، چه خبر آوردی ؟ از کجا وز که خبر آوردی ؟ خوش خبر باشی ، اما، اما گرد بام و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیّار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند قاصدک! در دل من همه کورند و کرند
دست بردار از این در وطن خویش غریب قاصد تجربه های همه تلخ
با دلم می گوید
که دروغی تو ، دروغ که فریبی تو ، فریب
قاصدک! هان ، ولی … آخر … ای وای
آیا رفتی با باد ؟
با توام ، آی! کجا رفتی ؟ آی
جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خاکستر گرمی ، جایی ؟
در اجاقی طمع شعله نمی بندم، خردک شرری هست هنوز ؟
قاصدک!
ابرهای همه عالم شب و روز
اخوان ثالث
قاصدک !
راستی
راستی آیا
در دلم می گریند .
قالب وبلاگ : پارس اسکین |