به تو
با خود به بستر پر از نبودنت می برم
خاطره ات را
دست بر گیسوان شبانه اش میکشم
می بویمش
همان بوی آشنا بوی روزهای با تو بودن.
در آغوشم می کشمش تنگ. به او میسپارمش خود را
تن را
جان را.
امشب.........
امشب آن شب ست که وعده اش
خاطره ات از تو دوست تر میدارد مرا آوای آبی
امشب
زنده میداردم هنوز..........
نوشته شده در یکشنبه 89/5/3 ساعت
1:9 صبح توسط جاری در تمام لحظه ها| نظرات ( )
قالب وبلاگ : پارس اسکین |